اگر انسان ها به اندازه ای که عمل میکردند، حرف می زدند، شاید سکوت دنیا را فرا می گرفت.

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

عاقبت وحشتناک ازدواج با خواهر؛ مردی با دو چهره در یک سر

13 مرداد 1394 توسط قاصدک

ادوارد مورداک یکی از اعضای خانواده ی سلطنتی انگلستان بود، او یک نمونه ی بسیار نادر از بیماری های نژادی و خصوصا مربوط به ژن بود، ادوارد یک صورت دیگر در پشت سر خود داشت. این صورت فاقد قدرت تکلم یا خوردن بود، اما می توانست ناراحت یا خندان شود، نکته ی جالب تفاوت حرکات این صورت با صورت اصلی ادوارد بود، ممکن بود یکی خندان و دیگری ناراحت باشد.
دکترهای بسیاری او را معاینه کردند اما به علت نبودن اطلاعات کافی و همین طور عجیب بودن این ناهنجاری هیچ دکتری جرائت انجام عمل جراحی را نداشت، ادوارد به دکترها التماس کرد تا این (لفظی که خودش به کار میبرده) را بردارند اما هیچ کس جرائت این کار را نداشت.

نکات بسیار عجیبی درمورد این صورت وجود دارد، اول اینکه ادوراد دچار هیچ مشکلی مانند صرع و یا تشنج و یا عقب افتادگی ذهنی نبود و مانند این بود که این دو می توانند به شکلی کاملا عادی با هم زندگی کنند.
اما ادوارد بارها به خانواده و دکترهایش گفته بود که شب ها موقع خواب این صورت برایش حرف میزند واز او میخواهد کارهای وحشتناکی انجام دهد.

او حتی گفت این صورت ریچارد نام دارد و توسط یک نفرین به من چسبیده، دقیقا مشخص نیست اینها توهمات خود او بوده یا واقعیت اما دکتری که او را تحت نظر داشته از تغییرات گاه و بی گاه و بسیار عجیب رفتار ادوارد مطالبی دارد.

در سال ۲۰۰۶ با انجام یک آزمایش دی ان ای روی نوادگان خونی ادوارد مشخص شد علت اصلی این بیماری می تواند به صدها سال قبل برگردد، زمانی که حکام بریتانیا برای جلوگیری از انتقال قدرت و ماندن این قدرت در میان افراد خانواده ی خود اقدام به ازدواج با خواهران خود می کردند، هدف از این ازدواج ها تنها تولد بچه برای در دست گرفتن قدرت بود که عموما یا عقب مانده و یا مشکل دار بودند، اما آنهایی که سالم بودند نیز دچار مشکلات ژنی می شدند که باعث تولد افرادی مانند ادوارد شد. او عموما اجازه ی عکاسی از خودش را نمی داد و تعداد بسیار کمی عکس از او در دست است.

ادوارد در سن ۲۳سالگی خودکشی کرد.

منبع: www.lenjanna.ir

 نظر دهید »

شنل قرمزی نباش

11 مرداد 1394 توسط قاصدک

 نظر دهید »

نامحرم در دنیای مجازی

11 مرداد 1394 توسط قاصدک

 1 نظر

بگذار مدام به پادرت پیله کنند، به پروانه شدنت می ارزد...

11 مرداد 1394 توسط قاصدک

 نظر دهید »

این چهار ذکر کوتاه از قرآن به شما آرامش می‌بخشد

10 مرداد 1394 توسط قاصدک

 

خداوند در قرآن برای از بین بردن مسائل فکری در زندگی اذکاری را برای بندگان قرار داده است که اگر به این اذکار دقت کافی و عقیده داشته باشیم و از ته دل آنها را بیان کنیم؛ بدون تردید در آرامش ذهن و زندگی ما اثرگذار است.

امام صادق (ع) در این زمینه فرموده است: در شگفتم برای کسی که از چهار چیز بیم دارد، چگونه به چهار کلمه پناه نمی‌برد!

در شگفتم برای کسی که ترس بر او غلبه کرده، چگونه به ذکر «حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیلُ» (آل عمران آیه ۱۷۳) پناه نمی‌برد.

در صورتی که خداوند به دنبال ذکر یاد شده فرموده است: پس (آن کسانی که به عزم جهاد خارج گشتند و تخویف شیاطین در آنها اثر نکرد و به ذکر فوق تمسک جستند) همراه با نعمتی از جانب خداوند (عافیت) و چیزی زاید بر آن (سود در تجارت) بازگشتند و هیچگونه بدی به آنان نرسید.

در شگفتم برای کسی که اندوهگین است چگونه به ذکر «لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِین» (سوره انبیاء آیه ۸۷) پناه نمی‌برد.

زیرا خداوند به دنبال این ذکر فرموده است: «پس ما یونس را در اثر تمسک به ذکر یاد شده، از اندوه نجات دادیم و همین گونه مومنین را نجات می‌بخشیم.» (سوره انبیاء آیه ۸۸)

در شگفتم برای کسی که مورد مکر و حیله واقع شده، چگونه به ذکر «افوض امری الی الله، ان الله بصیر بالعباد» (سوره غافر آیه ۴۴)… پناه نمی‌برد.

زیرا خداوند به دنبال ذکر فوق فرموده است: «پس خداوند (موسی را در اثر ذکر یاد شده) از شر و مکر فرعونیان مصون داشت.» (سوره غافر آیه ۴۵)

در شگفتم برای کسی که طالب دنیا و زیبایی‌های دنیاست چگونه به ذکر «ماشاءالله لا قوه الا بالله» پناه نمی‌برد.

زیرا خداوند بعد از ذکر یاد شده فرموده است: «مردی که فاقد نعمت‌های دنیوی بود، خطاب به مردی که از نعمت‌ها برخوردار بود» فرمود: اگر تو مرا به مال و فرزند، کمتر از خود می‌دانی امید است خداوند مرا بهتر از باغ تو بدهد.

منبع: لنجان نا

 نظر دهید »

داستان زندگی حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) از مدینه تا ری

10 مرداد 1394 توسط قاصدک

پانزدهم شوال سالروز رحلت حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) است. در زیر به بخشی از زندگانی ارزشمند و فضیلت زیارت ایشان پرداخته می شود.

حضرت عبدالعظیم (ع) در سال ۱۷۳ هجری قمری در شهر مقدّس مدینه متولد شد. پدرش عبدالله بن علی، از نوادگان حضرت امام حسن مجتبی (ع) است و نسبش با چهار واسطه به آن حضرت می رسد و مادرش فاطمه دختر عقبه بن قیس. و از آنجا که از نوادگان حضرت امام حسن مجتبی (ع) است به حسنی شهرت یافته است. مدّت ۷۹ سال عمر با برکت او با دوران امامت چهار امام معصوم یعنی امام موسی کاظم، امام رضا، امام محمّدتقی و امام علیّ النّقی علیهم السّلام مقارن بوده، محضر مبارک امام رضا علیه السّلام ، امام محمّد تقی علیه السّلام و امام هادی علیه السّلام را درک کرده و احادیث فراوانی از آنان روایت کرده است.

حضرت عبدالعظیم الحسنی (ع) از دانشمندان شیعه و از راویان حدیث ائمّه معصومین علیهم السّلام و از چهره های بارز و محبوب و مورد اعتماد ، نزد اهل بیت و پیروان آنان بود و در مسایل دین، آگاه و به معارف مذهبی و احکام قرآن، شناخت و معرفتی وافر داشت .

ستایش هایی که ائمّه معصومین علیهم السّلام از وی به عمل آورده اند، نشان دهنده شخصیّت علمی و مورد اعتماد اوست؛ حضرت امام هادی (ع) گاهی اشخاصی را که سؤال و مشکلی داشتند، راهنمایی می فرمودند که از حضرت عبدالعظیم الحسنی (ع) بپرسند و او را از دوستان حقیقی خویش می شمردند و معرّفی می فرمودند.

زمینه های مهاجرت حضرت عبدالعظیم (ع) از مدینه به ری و سکونت در غربت را باید در اوضاع سیاسی و اجتماعی آن عصر جستجو کرد؛ خلفای عبّاسی نسبت به خاندان حضرت پیامبر(ص) و شیعیان ائمّه بسیار سختگیری می کردند، یکی از بدرفتارترین این خلفاء ، متوکّل بود که خصومت شدیدی با اهل بیت داشت، و تنها در دوره او چندین بار مزار حضرت امام حسین (ع) را در کربلا ، تخریب و با خاک یکسان ساختند و از زیارت آن بزرگوار جلوگیری به عمل آوردند.

سادات و علویّون در زمان او در بدترین وضع به سر می بردند .حضرت عبدالعظیم (ع) نیز از کینه و دشمنی خلفا در امان نبود و بارها تصمیم به قتل آن حضرت گرفتند و گزارش های دروغ سخن چینان را بهانه این سختگیری ها قرار می دادند، در چینن دوران دشوار و سختی بود که حضرت عبدالعظیم علیه السّلام به خدمت حضرت امام هادی (ع)رسید و عقاید دینی خود را بر آن حضرت عرضه کرد ، حضرت امام هادی (ع) او را تأیید فرموده و فرمودند: تو از دوستان ما هستی .

دیدار حضرت عبدالعظیم (ع) در سامرا با حضرت امام هادی (ع) به خلیفه گزارش داده شد و دستور تعقیب و دستگیری وی صادر گشت، او نیز برای مصون ماندن از خطر، خود را از چشم مأموران پنهان می کرد و در شهرهای مختلف به صورت ناشناس رفت و آمد می کرد و شهر به شهر می گشت تا به ری رسید و آنجا را برای سکونت انتخاب کرد. علّت این انتخاب به شرایط دینی و اجتماعی ری در آن دوره بر می گردد که وقتی اسلام به شهرهای مختلف کشور ما وارد گشت و مسلمانان در شهرهای مختلف ایران به اسلام گرویدند، از همان سال ها ری یکی از مراکز مهمّ سکونت مسلمانان شد و اعتبار و موقعیّت خاصّی پیدا کرد . زیرا سرزمینی حاصل خیز و پرنعمت بود، عمرسعد هم به طمع ریاست یافتن بر ری در حادثه جانسوز کربلا، حضرت حسین بن علی (ع) را به شهادت رساند. در ری ، هم اهل سنّت و هم از پیروان اهل بیت زندگی می کردند و قسمت جنوبی و جنوب غربی شهر ری، بیشتر محلّ سکونت شیعیان بود .

حضرت عبدالعظیم (ع) به صورت یک مسافر ناشناس ، وارد ری شد و در محلّه ساربانان در کوی سکّه الموالی به منزل یکی از شیعیان رفت، مدّتی به همین صورت گذشت . او در زیرزمین آن خانه به سر می برد و کمتر خارج می شد ، روزها را روزه می گرفت و شبها به عبادت و تهجّد می پرداخت، تعداد کمی از شیعیان او را می شناختند و از حضورش در ری خبر داشتند و مخفیانه به زیارتش می شتافتند، امّا می کوشیدند که این خبر فاش نشود و خطری جانِ حضرت را تهدید نکند .

پس از مدّتی، افراد بیشتری حضرت عبدالعظیم (ع) را شناختند و خانه اش محلّ رفت و آمد شیعیان شد، نزد او می آمدند و از علوم و روایاتش بهره می گرفتند و عطر خاندان عصمت علیهم السّلام را از او می بوئیدند و او را یادگاری از امامان خویش می دانستند و پروانه وار گردِ شمعِ وجودش طواف می کردند .

حضرت عبدالعظیم (ع) میان شیعیان شهرری بسیار ارجمند بود و پاسخگویی به مسایل شرعی و حلّ مشکلات مذهبی آنان را برعهده داشت؛ این تأکید ، هم گویای مقام برجسته حضرت عبدالعظیم (ع)است و هم می رساند که وی از طرف حضرت امام هادی (ع) در آن منطقه ، وکالت و نمایندگی داشته است؛ مردم سخن او را سخن امام (ع) می دانستند و در مسایل دینی و دنیوی ، وجود او محور تجمّع شیعیان و تمرکز هواداران اهل بیت علیهم السّلام بود.

روزهای پایانی عمر پربرکت حضرت عبدالعظیم (ع) با بیماری او همراه بود، آن قامت بلند ایمان و تلاش، به بستر افتاده بود و پیروان اهل بیت علیهم السّلام در آستانه محرومیّت از وجود پربرکت این سیّد کریم قرارگرفته بودند، اندوه مصیبتهای پیاپی مردم و روزگار تلخ شیعیان در عصر حاکمیّت عبّاسیان برایش دردی جانکاه و مضاعف بود؛ در همان روزها یک رویای صادقانه حوادث آینده را ترسیم کرد: یکی از شیعیان پاکدل ری، شبی درخواب حضرت رسول (ص) را در خواب دید. حضرت پیامبر اکرم (ص) به او فرمود: فردا یکی از فرزندانم در محلّه سکّه المولی چشم از جهان فرو می بندد، شیعیان او را بردوش گرفته به باغ عبدالجبّار می برند و نزدیک درخت سیب به خاک می سپارند.

سحرگاه به باغ رفت تا آن باغ را از صاحبش بخرد و افتخار دفن شدن یکی از فرزندان پیامبر (ص) را نصیب خویش سازد، عبدالجبّار که خود نیز خوابی همانند خوابِ او را دیده بود، به رمز و راز غیبی این دو خواب پی برد و برای اینکه در این افتخار، بهره ای داشته باشد، محلّ آن درخت سیب و مجموعه باغ را وقف کرد تا بزرگان و شیعیان در آنجا دفن شوند.

همان روز حضرت چشم از جهان فرو بست. خبر درگذشت این نواده رسول اکرم (ص) دهان به دهان گشت و مردم با خبر شدند و جامه های سیاه پوشیدند و بر در خانه حضرت عبدالعظیم الحسنی (ع) گریان و مویه کنان گرد آمدند؛ پیکر مطهّر او را غسل دادند، به نقل برخی مورّخان در هنگام غسل، در جیب پیراهن او کاغذی یافتند که نام و نسب خود را در آن نوشته بود؛ بر پیکر او نماز خواندند، تابوت او را بردوش گرفتند و با جمعیّت انبوه عزادار به سوی باغ عبدالجبّار تشییع کردند و پیکر مطهّرش را در کنار همان درخت سیب که رسول خدا (ص) به آن شخص اشاره کرده بود، دفن کردند تا پاره ای از عترت مصطفی (ص) در این باره به امانت بماند و نورافشانی کند و دلباختگان خاندان پیامبر (ص) از مزار این ولیّ خدا فیض ببرند.

فضیلت زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)

ابن قولویه در کامل الزّیارات (باب ۱۰۷ صفحه ۳۲۴ )از علیّ ابن حسین ابن موسی بن بابویه و او از محمّد ابن یحیی اشعری عطار قمی روایت کرده یکی از اهالی ری گفت بر حضرت ابوالحسن العسکری امام هادی (ع) وارد شدم آن جناب از من پرسید کجا بودی؟

عرض کردم به زیارت سیّد الشهدا علیه السّلام رفته بودم آن حضرت فرمود بدان و آگاه باش اگر قبر عبدالعظیم حسنی (ع) را که در نزد شماست زیارت کرده بودی مثل آنست که حضرت حسین ابن علی (ع) را در کربلا زیارت کرده باشی.

 

منبع: لنجان نا

 نظر دهید »

جنایات آل سعود از تخریب بقیع تا حمله به یمن

01 مرداد 1394 توسط قاصدک

 ۸ شوال، مصادف با سالروز تخریب قبرستان بقیع توسط پیروان محمد بن عبدالوهاب(وهابیون) می باشد. تابعان عبدالوهاب همه مسلمانان را کافر و مشرک می دانند و مکه و مدینه را قبل از آنکه به دست وهابیان بیافتد، دارالحرب و دارالکفر! می نامیدند.

محمد بن عبدالوهاب، از صلوات بر پیامبر صلی الله علیه و اله نهی می‌کرد و از شنیدن آن ناراحت می‌شد. صلوات فرستنده را اذیت می‌کرد و به سخت‌ترین وجه مجازات می نمود.
حتی او دستور داد مرد نابینای متدینی را که مؤذن بود و صوت خوشی داشت، چون به حرف او گوش نداده و بر پیامبر صلوات فرستاده بود، به قتل رسانند. بسیاری از کتب مربوط به صلوات بر پیامبر صلی الله علیه و آله را به آتش کشید و به هریک از پیروانش اجازه می داد قرآن را مطابق فهم خود تفسیر کنند.

وهابیون ساختن بنا اعم از مسجد یا غیر آن را بر قبر حرام می‌دانند و به همین دلیل دست به تخریب بناها و گنبد و بارگاه های مربوط به قبور ائمه می پردازند.

در هشتم شوال سال ۱۳۴۴ هجری قمری، وهابیان به سرکردگی عبدالعزیز بن سعود، پس از اشغال مکه، به مدینه هجوم آوردند و پس از محاصره و جنگ با مدافعان شهر، سرانجام آن را اشغال کرده، مأمورین عثمانی را بیرون کردند و به تخریب قبور ائمه بقیع و دیگر قبور از جمله قبر ابراهیم فرزند پیامبر اکرم (ص)، قبور زنان آن حضرت ، قبر ام البنین مادر حضرت اباالفضل العباس(ع) و قبر عبدالله پدر پیامبر و اسماعیل فرزند امام صادق(ع) و بسیاری قبور دیگر پرداختند. ضریح فولادی ائمه بقیع را که در اصفهان ساخته شده بود و روی قبور حضرات معصومین امام مجتبی(ع)، امام سجاد(ع)، امام باقر(ع) و امام صادق(ع) قرار داشت را از جا در آورده و بردند.

تصویر زیر عکس ضریحی است که بر روی قبور ائمه بقیع (قبل از تخریب قبرستان بقیع) بوده است.

البته این اولین حمله آنان به مدینه نبود بلکه طبق شواهد تاریخی آنها در سال ۱۲۲۱ ه.ق. به مدینه حمله کرده و اقدام به غارت اشیای گرانبهای حرم پیامبر(ص) و تخریب قبرستان بقیع کرده بودند.

طبق گفته صلاح الدین مختار نویسنده و مورخ وهابی در کتاب “تاریخ المملکه العربیه السعودیه کما عرفت” ، آنها همچنین در سال ۱۲۱۶ به سرکردگی «سعود» به سوی عراق حرکت کرده و در ماه ذی القعده به شهر کربلا رسیدند و به قتل و غارت مردم آن شهر پرداختند. سپس خمس اموال غارت شده را خود سعود برداشت و بقیه را به هر پیاده یک سهم و به هر سوار دو سهم قسمت کرد.(چون به نظر آنها جنگ با کفار بود)

“علی بای العباسی” خاورشناس کاتالانیایی در این خصوص نوشت: جنگ جویان، در حمله به کربلا، مردان و کودکان مذکر را در همه سنین از دم تیغ گذراندند. به گفتۀ “دور گولد” به نقل از یک منبعِ غربی دیگر، آن ها حتی شکم زنانِ حامله را دریدند و جنین ها را بیرون کشیدند و آن ها را بر روی شکم مادرانشان برجا گذاشتند. اما هیچ یک از این کارها عطش آدم کشیِ آن ها را سیر نکرد به همین سبب همچنان به آدم کشی ادامه دادند.

عثمان بن بشر، یکی از مورخان وهابی درباره حمله به کربلا چنین می نویسد: “… گنبد روی قبر (یعنی قبر امام حسین علیه السلام) را ویران ساختند و صندوق روی قبر را که زمرد و یاقوت و جواهرات دیگر در آن نشانده بودند، برگرفتند و آنچه در شهر از مال و سلاح و لباس و فرش و طلا و نقره و قرآن های نفیس و جز آن‌ها یافتند، غارت کردند و نزدیک ظهر از شهر بیرون رفتند در حالی که قریب به ۲۰۰۰ تن از اهالی کربلا را کشته بودند.”

جالب این جاست که مورخ مزبور نام کتاب خود را “عنوان المجد فی تاریخ نجد” گذاشته و از این وقایع به عنوان نشانه‌های مجد و شکوه و عظمت وهابیت یاد کرده است!

مکه مکرمه و طائف نیز از حملات وهابیون در طول تاریخ در امان نماند. “جمیل صدقی زهاوی” در خصوص فتح طائف می نویسد: “طفل شیرخواره را بر روی سینه مادرش سر بریدند، جمعی را که مشغول فراگیری قرآن بودند کشتند، چون در خانه‌ها کسی باقی نماند، به دکان‌ها و مساجد رفتند و هر کس بود، حتی گروهی را که در حال رکوع و سجود بودند، کشتند. کتاب‌ها را که در میان آن‌ها تعدادی مصحف شریف و نسخه‌هایی از صحیح بخاری و مسلم و دیگر کتب فقه و حدیث بود، در کوچه و بازارافکندند و آنها را پیمال کردند.”

دور گولد دربارۀ جنایت های وهابی ها در طائف نیز می نویسد: آن ها به هر کس که می رسیدند، او را می کشتند و در این زمینه، تفاوتی میان مرد و زن و کودک قائل نبودند. آن ها حتی به کسانی که در خانه هایشان خواب بودند حمله می کردند و آن ها را در بستر، تکه تکه می کردند.

حال مشخص شد که رژیم منحوس آل سعود ریشه در کجا دارد و چرا آنها را به این نام می خوانند. آل سعود در ادامه دادن راه اجدادش از هیچ جنایتی دریغ نکرده و روز به روز چهره منفورش را بیشتر به جهانیان نشان می دهد. از جمله اقدامات آل سعود همکاری و همدستی با آمریکا و رژیم اشغالگر اسرائیل، حمله به مردم بی گناه یمن، حتی در ماه مبارک رمضان می باشد.

آل سعود خود، را خادمین حرمین شرفین معرفی می کند و در یمن، عراق و سوریه توسط فرقه های مختلفی که آمریکا و رژیم صهیونیستی ایجاد کرده اند به کشتار مسلمانان ادامه می دهد و سعی در بر هم زدن امنیت منطقه و زشت نشان دادن چهره واقعی اسلام دارد.

به امید روزی که همه مسلمانان جهان با اتحاد و یکپارچگی، جهان اسلام را از لوس وجود آل سعود پاک کرده و به جنایات آنان پایان دهند. باشد که زمینه ظهور حضرت ولیعصر(عج) را فراهم آوریم.

 

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

اگر انسان ها به اندازه ای که عمل میکردند، حرف می زدند، شاید سکوت دنیا را فرا می گرفت.

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • مذهبی
  • حجاب
  • متفرقه
  • علمی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس